بنیتابنیتا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره

خاطرات با تو بودن

روز موعود فرا رسید...

1390/7/28 13:16
نویسنده : مامانی
665 بازدید
اشتراک گذاری

 

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

خیلی استرس دارم اما سعی میکنم به روی خودم نیارم ...استرس

وسایلمون رو  از شب قبل آماده کردیم ...برای شما هم 2 دست لباس و حوله و وسایل اولیه رو گذاشتیم ...هر چند که بیمارستان گفته بود هیچ چیزی احتیاج نیست.اما محض احتیاط برداشتیم.

شب تا صبح خوابم نمیبرد ...تا ساعت 2 داشتم گرد گیری میکردم...هههههههههه

با اینکه خونمون رو از ماه 7 هر روز تمییز میکردم و پیش خودم میگفتم نکنه زود به دنیا بیایی؟سوالصبح ساعت 5 بیدار شدم ...دوش گرفتم ...موهامو سشوار کشیدم و آرایش کردم ...یه لباس نسبتا گرم پوشیدم و با بابای مهربونت راه افتادیم سمت تهران-بیمارستان لاله

انگار برام قوت قلب بود... همیشه از این میترسیدم که نکنه یهویی زود به دنیا بیایی و من مجبور باشم قزوین زایمان کنم...

 

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)