دوازدهمین ماه تولدم...
من در تاریخ 27/8/90 با قد 75 سانتی متر و وزن 10 کیلو گرم یک ساله شدم.
الان دیگه از غذاهای مامان و بابام هم میخورم ...وای که تست غذاهای جدید چه کیفی میده!البته مامانم غذاها رو با چنگال برام نرم میکنه بعدش من نوش جون میکنم.
غذاهای مورد علاقه ام کبابا و سوپ جو هستن.
به هر چیزی دست میزنم و به هر جایی سرک میکشم و از هر جایی بالا و پایین میرم ...(از روی تخت و پله)
از لباسشویی و جاروبرقی و سشوار میترسم ....
الان 5 تا دندون دارم ....3تا پایین و 2تا بالا ....2تای دیگه هم دارم از بالا در میارم .....وای که چه دردی دارن !شب تا صبح بیدارم و گریه میکنم و درد میکشم...
این ماه تولدم بود و کلی بهم خوش گذشت هر چند که کمی خسته شدم و مامانم رو اذیت کردم و بیچاره تا چند روز بعد از تولد هم کمرش درد میکرد...
رفتیم کوه و برف بازی کردیم و کلی آدم برفی دیدیم .
بچه هایی که در تولدم زحمت کشیدن و تشریف آوردن:نیما-دنیا-نیکتا-نلیسا-ثنا-آدرین- فاطمه و کوثر
طفلی رادین هم که مریض شده بود و نیومده بود.
با صدای بلند داد میزنم و اظهار وجود میکنم -با مامان و بابام بازی میکنم و سرم رو میزنم به سرشون -شبها با دهنم برای مامانم صدا در میارم و با هم کلی میخندیم ....بعضی اوقات هم جیغ میکشممممممممممم.