بنیتابنیتا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره

خاطرات با تو بودن

سفر به بابلسر

1391/3/18 16:42
نویسنده : مامانی
1,114 بازدید
اشتراک گذاری

بابلسر

٢خرداد یعنی چند روز بعد از واکسن 18 ماهگیت رفتیم بابلسر...

از واکسن نگووووووووووووو که از یک هفته قبلش من استرس داشتم...ولی خدا رو شکر این یکی هم به خیر گذشتهورا

بابلسر هوا عالی بود ....متاسفانه از دریا میترسیدیگریهو ما هم مجبورت نمیکردیم که تنت رو به آب بزنی...اما عاشق شن بازی بودیتشویق

2تا دوست خوب هم پیدا کردی که البته از خودت چند سال بزرگتر بودن ولی باهاشون کلی شن بازی میکردی

اسم یکیشون همراز بود و دیگری پرنیا

بنیتا و پرنیا

کلی هم عاشق پیشی ها بودی ....اونجا یه خانواده  پیشی 10 نفری بودن که تو همشون رو دوست داشتی و همش میخواستی بری و نازشون کنی و وقتی بچه های دیگه نزدیک پیشی ها می اومدن ناراحت میشدی و میخواستی که پیشی ها فقط به تو نگاه کنن و با تو بازی کنن!

کلی من و بابایی نگران بودیم که نکنه چنگت بزنن و آسیب ببینی  ولی تو ول کن ماجرا نبودی و هر روز کلی از غذامون رو باید میبردی و به پیشی ها میدادی!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

فریبا مامان حسام
19 خرداد 91 16:23
سلام عزیزم.
خوبی؟
ماشالله داری روز به روز خوشگل تر میشی.حسام هم 13 تا دندون داره.
از آب ترسیدی خاله؟
آب که خیلی خوبه.ما حسامو ببریم پیش آب دیگه ولمون نمی کنه.
خوش گذشت عزیزم؟به وبلاگ حسام بیا.خوشحال میشیم.


ستاره
24 خرداد 91 14:47
همیشه به سفر وگردش.خیلی عکسات قشنگه